عطر نرگس

    روزی به حضرت موسی علیه السلام وحی شد که از میان امت خود صد نفر از بهترین انسان ها را انتخاب کن، حضرت موسی چنین کردک باز وحی شد که از میان برگزیدگان ده نفر را انتخاب کن، باز هم چنین کرد و باز هم وحی آمد که از میان این ده تن سه نفر را انتخاب کن، وباز هم وحی آمد که بین این سه تن یک نفر را انتخاب کن که بهترین این قوم باشد پس یک نفر انتخاب شد باز هم وحی آمد که به این یک نفر بگویند که بدترین این امت را معرفی کند.

    آن شخص به جست و جو مشغول شد و شخصی را که در میان مردم به فساد و بی بند و باری مشهور بود را دید و به دنبال او رفت آن شخص وارد خرابه ایی شد. با خود گفت من که ظاهر این انسان را دیدم از درون او که آگاهی ندارم اما از درون خودم آگاهم پس نمی توانم بگویم او شخص بدی است اما میدانم که خودم در درون چگونه ام. فردای آن روز خود را به حضرت موسی به عنوان بدترین انسان معرفی کرد و از جانب خدا وحی آمد که ای موسی همانا این شخص بهترین امت توست.

   من این داستان رو خیلی دوست دارم بسیار زیباست به نظرم چنین انسانی که حتی گناه شخص دیگه ایی رو میدونه اما به خودش اجازه نمیده در موردش تصمیم بگیره خیلی بزرگه و به بهترین ها میرسه.

   امام حسن عسکری علیه السلام:بهترین برادران تو کسی است که گناه و کوتایی تو را نسبت به خودش فراموش کند.بحار75ج/ ص 377

در حدیث دیگر آمده بر مومن واجب است هفتاد گناه کبیره برادرش را بپوشاند.

ای کاش آدما چشماشون رو بشورن جور دیگه ایی به هم نوع هاشون نگاه کنن ای کااااااش من که دلم از دست بعضی ها خونه…..

همه شهر را به دنبالت گشتم هر جا گلها خندیده بودند تو بودی

ادامه »